فال عطسه!
بنا به درخواست تعدادی از دوستان این مطلب درج شد!!
ℒℴνℯ**پروانگی**ℒℴνℯ
*;';پروازتاپروانگی;';*در روزگاری که خنده مردم از زمین خوردن توست برخیز تا بگریند!! |
طالع ازدواج ماه های مختلف..
مرد متولد فروردین +زن متولد... فروردین+فروردین=پیوندی آتشین فروردین +اردیبهشت=پیوندی کاملا عشقی فروردین +خرداد=خوش دل وامیدوار فروردین+تیر=اختلاف فراوان // + مرداد=شدید // +شهریور=سرد وگرم ℒℴνℯ**پروانگی**ℒℴνℯ ادامه مطلب کمی دردودل..
هرگاه دفترمحبت را ورق زدی هرگاه زیر پایت خش خش برگ هارا احساس کردی هر گاه میان ستاره های اسمان تک ستاره خاموش دیدی برای یک بار در گوشه ای از ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلب خود بگو: یادت بخیر ..
ℒℴνℯ**پروانگی**ℒℴνℯ حکایت عشق..حكايت عشق حكايت جالبي است بدرود...
منو از من نرنجونم از اين دنيا نترسونم تمام دلخوشي هامو به آغوش تو مديونم اگه دلسوخته اي عاشق مث برگي نسوزونم منو درياب كه دلتنگم مدارا كن كه ويرونه ام نياد روزي كه كم باشم از اين دوسايه رو ديوار به اين زودي نگو ديره به اين زودي نگو بدرود! پر از احساس آزادي نشسته كنج زندونم يه بغض كهنه كه انگار ميون ابر و بارونم وجودم بي تو يخ بسته بي تو سردم زمستونم منو مثل همون روزا با آغوشت بپوشونم يه جايي توي قلبت هست كه روزي خونه ي من بود به اين زودي نگو ديره به اين زودي نگو بدرود... بی تو..
بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم شدم آن عاشق ديوانه كه بودم. در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد باغ صد خاطره خنديد عطر صد خاطره پيچيد يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم ساعتي بر لب آن جوي نشستيم. تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت من همه محو تماشاي نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان رام خوشه ي ماه فر ريخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب وصحرا و گل وسنگ همه دل داده به آواز شباهنگ يادم آيد تو به من گفتي: از اين عشق حذر كن! لحظه اي چند بر اين آب نظر كن آب آيينه ي عشق گذران است. تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است باش فردا كه دلت با دگران است! تا فراموش كني چندي از اين شهر سفركن! با تو گفتم:حذر از عشق!؟_ندانم سفر از پيش تو هرگز نتوانم نتوانم! روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد چون كبوتر لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدي من نه رميدم نه گسستم... باز گفتم كه تو صيادي و من آهوي دشتم تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم نتوانم! اشكي از شاخه فرو ريخت مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت... اشك در چشم تو لرزيد ماه بر عشق تو خنديد يادم آيد كه دگر از تو جوابي نشنيدم پاي در دامن اندوه كشيدم. نه گسستم نه رميدم. رفت در ظلمت غم آن شب و شب هاي دگر هم نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم نكني ديگر از آن كوچه گذر هم... بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم! حلالم کن..
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی دوست داشتن یا عشق؟؟
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی (دکتر شریعتی) چند جمله ای چند...
حوا که باشی بعضی ها هوا برشون میدارد که آدمند وعده همیشگی..
دلت را سپردی به من و وعده همیشگی دادی، زخم عشق
چند سال پیش ، در یک روز گرم تابستان ، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را در آورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |