گفتمش :ای دیده ی منتظر به چه این چنین اشک میریزی؟به دلی که بر چشمانت دمی نمیسوزد؟
گفت به من : آنچنان آب ریزم که آتش دلش خاموش شود تا که او به من رسد،آب دیده به اتمام رسد ، هردو در آتش دلش میسوزیم . . .
\"باشگاه پروازی دیگه،درجش کن،از خودمه سمیه\"
دیدی ما نامرد نیستیم!!!!!
ℒℴνℯ**پروانگی**ℒℴνℯ
نظرات شما عزیزان: